loading...
طنان
حسین وطن جو بازدید : 31 پنجشنبه 25 آبان 1391 نظرات (0)

 

چکیده:
در طول قرون هشتم، نهم و دهم، شیراز کانون اصلی حکمت اسلامی قبل از ملاصدار بود . در آن روزگار، مایه های فلسفه اسلامی ایران در هند ظهور یافت و آنچنان رشد کرد و شکوفا شد که آثار آن تا به امروز در شبه قاره هند و پاکستان تجلی دارد . مهمترین جریان فکری فلسفی، به تعبیر شهید مطهری، در شیراز و از فیلسوفانی چون قطب الدین شیرازی شروع شد و سپس بدست نیمه فیلسوفانی چون محقق دوانی (متوفی 908)، صدرالدین دشتکی (متوفی 903) و پسرش غیاث الدین منصور افتاد و سرانجام از دست اینان به دوره اصفهان و میرداماد و ملاصدرا رسید .


کلیدواژه ها:
جامعیت علمی، صدارت، آراء فلسفی - کلامی، غیاث الدین، حادث غیاث الدین منصور دشتکی
غیاث الدین منصور بن محمد دشتکی ملقب به خاتم الحکماء و غیاث الحکماء در ادبیات، منطق، کلام، فلسفه، تفسیر، فقه، اصول، طب، ریاضیات، هیئت، نجوم، عرفان، اخلاق، داروشناسی، جواهرشناسی و حتی علوم غریبه صاحب نظر بود و در همه این زمینه ها تالیفاتی عمیق به جا گذاشته است .
این جامعیت در علوم از مهمترین ویژگیهای امیر غیاث الدین است تا آنجا که وی را بدین سبب، معلم ثالث نیز خوانده اند . (1) 1- ولادت و وفات
امیر غیاث الدین منصور در سال 866ه . ق (1416م . 840/ه . ش) در محله دشتک شیراز - محله لب آب کنونی - متولد شد و در خدمت پدر بزرگوار خود به تحصیل علوم پرداخت .
درباره سال وفات وی اتفاق نظر وجود ندارد . مرحوم مدرس بین سالهای 940، 948 و 949 مردد است . (2) دیگران تاریخ وفات وی را 948 و 949 ثبت کرده اند . 2- خاندان دشتکی، سلسله آباء و اجداد
خاندان سادات دشتکی از قرن پنجم به شیراز آمده و فرزندان آنان در طی قرون بعدی، خانواده معروفی را تشکیل داده اند . (3) نسب ایشان به زید بن علی بن الحسین علیه السلام می رسد . (4) افراد این خاندان همگی اهل دانش، تالیف و تدریس بودند و در زمان خویش شاخص علم و عرفان به شمار می رفتند . غیاث الدین منصور درباره گستره دانش در میان اجدادش می نویسد:
«لم یوجد بینه (یعنی پدرش) و بین مدینة لاعلم و بابه علیهما السلام اب لم یتمیز عن ابناء الزمان بمزید علم و عرفان .» (5)
بزرگترین فرد این سلسله، دانشمند و ادیب نامدار، سید علیخان مدنی دشتکی شیرازی واسطه در اجازات حدیث و مؤلف کتابهای سلافة العصر، الحدائق الندیه فی شرح فوائد الصمدیه، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین علیه السلام، سلوة الغریب و . . . است . (6)
وی پس از حدود 48 سال اقامت در مکه و هند به شیراز آمده به تدریس در مدرسه منصوریه پرداخت .
بنابر گزارش مفصل فسایی، بزرگان این خاندان پس از غیاث الدین منصور در پنج خطه می زیسته اند:
الف) گروهی در شیراز متوطن بودند یا مانند سید علیخان پس از مدتی به شیراز بازگشته بودند .
ب) جماعتی مانند میرزا محمد معصوم دشتکی (جد سید علیخان) در مکه اقامت گزیدند . وی در مسجدالحرام، فقه مذاهب پنجگانه را علاوه بر کتب تفسیر و کلام، تدریس می کرد و نقش عمده ای در تقریب مذاهب داشت .
ج) برخی چون نظام الدین احمد، فرزند میرزا محمد معصوم به حیدرآباد دکن (هند) رفتند; هنوز نیز بازماندگان آنها در آنجا اقامت دارند .
د) عده ای از اولاد سید علیخان، همچون میرزا حسن حسینی فسایی، صاحب فارسنامه ناصری، به فسا رفتند .
ه) . جمعی نیز چون امیر جمال الدین دشتکی، عموزاده غیاث الدین منصور راهی هرات شده و در همانجا اقامت گزیدند . (7)
و بدین ترتیب این سلسله جلیله سادات، گستره وسیعی از تاریخ و جغرافیا را در پرتو برکات علمی خویش منور ساخته اند .
صدرالدین محمد ثانی فرزند غیاث الدین منصور صاحب اجازه مشهور و ممتازی است که در ضمن آن سلسله آبا و اجداد خویش را معرفی کرده می گوید:
«جد بزرگم احمد سکین به مدت 10 سال همراه و مصاحب امام رضا علیه السلام بود - از آن زمان که ایشان در مدینه بودند، تا آنگاه که به خراسان رفتند - و در این مدت از محضر امام علیه السلام کسب علم کرده و اجازه امام علیه السلام به او نیز نزد من است . احمد از امام رضا علیه السلام و از پدران بزرگوار ایشان و سرانجام از رسول الله صلی الله علیه و آله روایت می کند و این اسناد نیز خاص من است و هیچکس را با من در آن شریک نباشد .» (8) 3- شرایط سیاسی زمان
امیر غیاث الدین در یکی از بحرانی ترین دوره های سیاسی تاریخ زندگی می کرد . او در زمان خود، حکومت سنی مذهب تیموریان را تجربه کرده بود و به همین سبب، عنصر تقیه در آثار دوره جوانی او ظهوری واضح دارد . ایران که پس از حمله مغول و تیمور تازه می خواست روی آرامش به خود ببیند بار دیگر دستخوش هرج و مرج ویرانگریهای جانشینان تیمور و خانهای محلی ترک نژاد قرار گرفت . در سال 903 سلطان مراد پسر سلطان یعقوب به سلطنت رسید و میان او و مردم فارس اختلافاتی درگرفت . قاسم بیگ به تصور اینکه محرک واقعی مردم، امیر صدرالدین محمد دشتکی - پدر غیاث الدین - است، فرمان داد تا عده ای از ترکمانان بایندری به منزل او ریختند و خانه اش را غارت کردند و امیر صدرالدین را به قتل رساندند . (9) زخم این غارت و قتل، دل فرزند ارشد را مجروح ساخت .
عبور از این وضعیت سیاسی و دوره های بحرانی و سرانجام روی کار آمدن دولت شیعی مذهب صفوی، اغلب دانشمندان ایرانی، بالاخص شیعیانی چون غیاث الدین منصور را بر آن داشت تا از این بستر مناسب برای نشر معارف الهی و تعالیم خاندان عصمت و طهارت به بهترین شکل استفاده کنند . 1- 3- ورود به دربار و اخذ مقام صدارت
مقام صدارت که در دوران تیموری برای نظارت بر اقشار مختلف مردم وجود داشت، در حکومت صفوی به شکلی نو مبدل شد . متصدی این مقام را صدرالشریعة می خواندند . صدرالشریعة برگزیده سیاسی شاه بود و شاهان صفوی از این مقام برای نظارت بر طبقات روحانی استفاده می کردند . علاوه بر آن، صدر، قاضی القضاة مملکت نیز بود; لذا ریاست بر همه امور، نهادها و سازمانهای مذهبی، اطلاع بر تعمیر بقاع و خیرات، توجه به زراعت و رسیدگی به موقوفات از جمله وظایف دارنده این منصب به شمار می رفت و از جانب او در شهرها نماینده هایی با عنوان شیخ الاسلام برای حل و فصل امور شرعی و مراقبت بر حسن اجرای احکام شرعی گماشته می شد . (10)
اولین برگزیده سیاسی شاه اسماعیل که مقام صدارت به او اعطا شد، میرجلال الدین استرآبادی بود . میان او که با نوشتن شرحی بر تهذیب الاصول علامه حلی، شهرتی کسب کرده بود و غیاث الدین منصور که حکیمی عمیق بود، بحثهایی در گرفت . شاه اسماعیل به تشویق وزیرش میرزا شاه حسین که مردی دانش دوست بود، کوشید تا غیاث الدین را در صدارت با جلال الدین شریک گرداند، ولی بر این امور موفق نشد . (11)
پس از فوت شاه در سال 930 و به سلطنت رسیدن بهادرخان، مجددا غیاث الدین به منظور مشارکت در مقام صدارت به دربار تبریز دعوت شد . وی ابتدا این دعوت را پذیرفت، ولی پس از آنکه از نزدیک با جلال الدین استرآبادی برخورد کرد، نتوانست دیدگاههای وی را تحمل کند و به شیراز بازگشت . یکی از شعرای دربار صفوی (خلیل منجم) در آن هنگام خطاب به وی چنین سرود:
ای میر به القاب مقید رفتی
ننوشته ترا خلیفه ابجد رفتی
تعظیم تو آخر نه چو اول کردند
افسوس که نیک آمدی و بد رفتی (12)
سرانجام در سال 936ه . مجددا از سوی بهادرخان شاه طهماسب که تقریبا شانزده ساله بود، به دربار دعوت شد تا این بار مستقلا مقام صدارت را عهده دار باشد، غیاث الدین نیز این سمت را پذیرفت و تا سال 938 (به مدت 2 سال) متصدی این مقام بود .
دولت صفوی، تقویت فقه و فقاهت شیعی را یکی از اهداف خود برمی شمرد; این امر با ظاهرسازی و ظاهرگرایی شاهان صفوی و قشون قزلباش نیز تطبیق کامل داشت; لذا فقهای شیعه جبل عامل و نجف نیز در شمار مدعوین دربار قرار گرفتند .
شاه طهماسب با ارسال صله برای مجتهدان بزرگی چون شیخ علی کرکی و شیخ ابراهیم قطیفی، ایشان را به ایران دعوت کرد . شیخ ابراهیم بنابر وظیفه ای که تشخیص داده بود، صله را رد کرد و گفت: حاجتی به آن ندارم . اما شیخ علی کرکی، ضمن قبول صله در اعتراض به شیخ ابراهیم گفت:
«خطا کردی زیرا به ترک تاسی بر امام، یا حرام مرتکب شده ای یا مکروه . امام حسن علیه السلام جوایز معاویه را قبول کرد، نه تو بالاتر از امام علیه السلام هستی و نه این سلطان بدتر از معاویه!» . (13)
سرانجام در سال 938، شیخ علی بن عبدالعال کرکی عاملی از عراق به تبریز رفت و مورد توجه شاه قرار گرفت و مقامی بلند یافت، بطوری که اعلام شد در فرمانها، اوامر و نواهی، فرمان شیخ بر فرمان شاه مقدم است . (14) 2- 3- کناره گیری از دربار و انزوای سیاسی
از آنجا که محقق کرکی ایرانی الاصل نبود و با وضعیت سیاسی و اجتماعی داخل ایران چندان آشنایی نداشت، فرصت طلبان به عنوان مشاور در کنار وی قرار گرفتند و با سوء استفاده از قدرت ظاهری وی، هر مخالفتی را مساوی با شرک دانسته، با طعن و لعن به تسویه حسابهای شخصی مبادرت ورزیدند . سرانجام شعله آتش حسادت و سعایت، دامنگیر صاحبان منصب صدارت نیز شد . محقق کرکی در ابتدا به منظور مشارکت با غیاث الدین در مقام صدارت به دربار خوانده شد، ولی با اعطای فرمان شاه به وی که «هر که را او نصب کند، منصوب است و هر که را عزل کند، معزول است و در این عزل و نصب به سندی دیگر احتیاج نیست » (15) از قدرت اجرایی بیش از قدرت غیاث الدین بهره مند شد .
این دو فقیه و حکیم، در بدو امر، با یکدیگر مشارکت علمی گذاشتند، به صورتی که یک هفته محقق کرکی، شرح تجرید قوشچی را نزد غیاث الدین درس بگیرد و یک هفته غیاث الدین، کتاب قواعد علامه حلی را نزد محقق کرکی بیاموزد . (16) ولی افسوس که آتش سعایت، بذر این مشارکت را نیز سوزاند; قشری مذهبان بیخرد، نزد شیخ سعایت غیاث الدین منصور را کرده گفتند که به مذهب فلاسفه رغبت تام دارد و مقید به احکام و عبادات شرعی نیست . (17) قاضی نورالله شوشتری در این باره می نویسد:
«حکایاتی که در باب عدم تقید حضرت میر به احکام شرع اقدس مذکور می شد، وسیله نقار خاطر شریف جناب شیخ بزرگوار شد و بعضی از مفسدان در مقام افساد برآمده، مبانی نزاع استحکام تمام یافت .» (18)
سرانجام این اختلاف با پیدا شدن بهانه ای، ظهور تام یافت . یکی از فرمانهایی که محقق کرکی به سراسر مملکت ابلاغ کرد، تغییر قبله مساجد و محرابها از جنوب غربی به جنوب بود . فرمان فوق مستلزم خرابی بسیاری از مساجد قدیمی ایران بود که توسط معماران متخصص بنا شده بود . روزی در مجلس شاه بحث تغییر قبله مطرح شد و غیاث الدین که به عنوان مقام صدارت دینی، خد را مسؤول می دانست، گفت: «تغییر قبله مساجد بر وجه صحت، بی رسم دایره هندسی و دانستن بعضی از مسائل هیئت و هندسه صورت نبندد و شیخ را بر آن اطلاعی نیست .»
شیخ عصبانی شد و کار اختلاف بالا گرفت . در مجلس دیگر، شیخ متعرض نظر غیاث الدین شده، این آیه را تلاوت کرد:
سیقول السفهاء من الناس ما ولیهم عن قبلتهم التی کانوا علیها . . .» (19) و در ضمن آن، با کنایه، غیاث الدین منصور را به جهل و سفاهت موصوف ساخت; این خبر به غیاث الدین رسید و او در جواب شیخ این آیه را نوشت:
«لئن اتیت الذین اوتوا الکتاب بکل آیة ما تبعوا قبلتک و ما انت بتابع قبلتهم و ما بعضهم بتابع قبلة بعض و لئن اتبعت اهواء هم من بعد ما جاءک من العلم انک اذا لمن الظالمین » . (20)
در این اختلاف، شاه نیز به حمایت از محقق کرکی برآمد و در نتیجه غیاث الدین منصور در سال 938 در سن 72 سالگی از مقام صدارت استعفا داد و با آزردگی تمام تبریز را ترک گفت و به شیراز بازگشت و تا پایان عمر تنها به تالیف، تدریس و تربیت شاگرد در مدرسه منصوریه شیراز پرداخت . (21)
این اختلاف و کناره گیری از دربار، سبب انزوای روزافزون غیاث الدین شد . وی نه تنها خود، دیگر گرایش و تمایلی به دستگاه صفویه نشان نداد، حتی فرزند ارشدش، شرف الدین علی را به علت نزدیکی به دستگاه، مورد انتقاد قرار داد و این بیت را در وصف او سرود:
هرکجا بی هنری هست بدو می بخشند
بیشتر ز آنچه ز ایام تمنا دارد (22)
کناره گیری غیاث الدین از سیاست و دربار، خشم شاه را برانگیخت و این خشم متوجه فرزندش صدرالدین محمد نیز گشت; تا جایی که تصمیم به قتل او گرفت و سبب شد وی در سال 961 مدرسه منصوریه شیراز را ترک کرده به گیلان بگریزد و به خان احمد گیلانی پناه آورد . (23) اکثر دانشمندان خاندان دشتکی نیز جلای وطن کرده به حجاز و هند رفتند . بسیاری از شاگردان غیاث الدین نیز مورد بیمهری و تهمت تسنن و مخالفت با محقق کرکی قرار گرفتند . 3- 3- گمنام ماندن و انتحال آثار
اختلافی که بین غیاث الدین و دولت صفوی ایجاد شده بود، سبب گشت که حتی کتاب نیز کمتر به نسخه برداری از آثار وی همت گمارند; زیرا اینکار نه از نظر سیاسی صلاح بود و نه از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه!
بدینسان آثار غیاث الدین کمیاب و گاه منحصر بفرد ماند و بالاتر از آن سبب شد که یک نسل پس از وی بتوانند به سرقت آثار او بپردازند و آنها را به خود نسبت دهند . قطعا به همین دلیل قاضی نور الله شوشتری پس از شمردن آثار غیاث الدین و اعلام اینکه اکثر آنها را خود دیده و مطالعه کرده است، می گوید:
«. . . غرض از تفصیل تصانیف میر و اظهار تشرف با مطالعه اکثر آن، رد بر کلام بعضی از افاضل عصر، مثل ابوالحسن کاشی و ملا میرزا جان شیرازی که مصنفات حضرت میر را که اکثر به واسطه نفاست متدوال نشده است و به دست هرکه می افتد، به آن ضنت می کند، بدست آورده، سخنان خوب را از آنجا می دزدند و جهت پی غلط کردن می گویند که از تصنیفات میر غیاث الدین منصور، غیر نامی نیست و بعضی کتب که در مصنفات متداول خود نام آن را مذکور ساخته است، وجود خارجی نیافته اند و اگر احیانا یکی از آن کتب به دست طالب علمی افتد و از دزدی ایشان مطلع شود، دعوی توارد می کنند . از حضرت استاد محقق عبدالواحد علی شوشتری (روح الله روحه) شنیده شد که می فرمودند: «ملا ابوالحسن، شش دلیل از جمله ادله ای را که در رساله اثبات واجب ذکر کرده و آنها را از جمله خواص فکر خود شمرده، از شرح هیاکل حضرت میر انتحال نموده است و در ایامی که به التماس بعضی از اعزه، ردی بر رساله او می نوشتم و اظهار سرقت و انتحال او کردم، آن رساله را متروکه ساخته و رساله دیگری تالیف نمود; گرچه آن نیز خالی از سرقت و انتحال نیست » . (24)
گمنام ماندن این حکیم فرزانه در میان صفحات تاریخ و فرسودگی آثار گرانقدر و ارزشمندش که در واقع دستمایه حکمت متعالیه صدرالمتالهین شد، ظلمی بود که شرایط سیاسی حکومت شیعه نام صفوی بر شیعه بحق از آل علی علیه السلام روا داشت; این در حالی است که صدر المتالهین از او چنین یاد می کند:
«الذی هو سر ابیه المقدس، غیاث اعاظم السادات و العلماء، المنصور الموید من عالم الملکوت » . (25)
چنین احترامی از ملاصدرا جز درباره استادانش همچون شیخ بهایی و میرداماد سابقه نداشت و این ناشی از شناخت او از غیاث الدین منصور و شناخت بیمهری ها و جهالتهایی بود که روح این حکیم فرزانه را می آزرد; صدرالمتالهین خود نیز این بیمهری ها را تجربه کرده بود .
این ظلم تنها با گمنام ساختن او و اندراس آثارش منحصر نشد; بلکه ظلم بزرگتر را برخی تاریخ نگاران بر این حکم فقید روا داشتند، گاه او و پدرش را مشکوک الاعتقاد به مراسم مذهب جعفری معرفی کردند . (26) و جای دیگر با کمال وقاحت، به لوث کردن جریان انزوای سیاسی او پرداختند .
صاحب خلاصة التواریخ در گزارش اواخر عمر غیاث الدین با لحنی آمیخته به تمسخر و استهزاء از وسواس و ترس این حکیم از بیماری سفلیس می گوید و این وسواس را عامل انزوای او معرفی می کند: «از بیماری آتشک - یا سفلیس - که در آن روزگار شایع بود، بسیار بیم داشت و از آن جهت، از جمیع مردم متنفر گشته بود!» (27) 4- فرزندان
غیاث الدین دارای دو پسر بود:
1- شرف الدین علی، فرزند ارشد وی که بر خلاف پدر، گرایش چندانی به علوم عقلی و نقلی نداشت و هیچ اثر علمی از خود بر جای نگذاشت; ولی پدر، کتاب «مقالات العارفین » و نیز کتابی در تصوف و اخلاق به اسم وی نگاشته است . (28)
2- امیر صدرالدین محمد، که با جد بزرگوارش همنام بود، همانند او و نیز همچون پدر خویش، به علوم عقلی گرایش بسیار داشت و از همین رو، مورد توجه پدر بود . قاضی نورالله در این باره می نویسد:
«حضرت میر را دو خلف ارجمند بود، یکی میر شرف الدین علی که اکبر و اورع و اتقی بود و دیگر میر صدر الدین محمد که اصغر واذکی و افهم و افضل بود، بنابر این التفات حضرت امیر به او بیشتر بود .» (29)
وی را صاحب توبه نصوح خوانده اند . تاریخ، حکایت از شرب خمروی در مدت کوتاهی از جوانی دارد; خوانساری در این باره می نویسد:
«لم یعهد من احد من الآحاد توبة الی الله تعالی بمثل توبة هذاالرجل المؤید من عند رب العباد» . (30)
همین توبه و در پی آن توجه وافر وی به عبادت و ریاضت، در کنار تعالیم ارزشمند پدر، از او دانشمندی بزرگ ساخت که در طی درجات عالی علمی بر پدران خویش تاسی جسته علاوه بر آن، در نقل حدیث، صاحب اجازه ممتازی گشت که سند آن از طریق پدر و اجدادش به زیدبن علی بن الحسین و از آنجا به امام سجاد علیه السلام می رسد . (31) و سر انجام، رساله ای موسوم به الذکری، در مذمت خمر می نگارد و می نویسد: «الی الشراب - و من شربه او شربه، خسر و خاب - عن الخمر، الرجس النجس الخبیث المخبث، الذی هو من عمل الشیطان و هو ابو الخبائث الموقع للعداوة و البغضاء و الطغیان، الضاد عن ذکر الله و عن الصلاة، المزیل للعقل الذی هو اصل الخیرات، الهاد للابدان، الهادم للادیان المقسم للارواح . . .» (32)
سپس به زیبایی تمام و با شیوه ای لطیف به تفسیر آیات 90و 91 سوره مائده می پردازد . این رساله بنا بر تصریح خود مؤلف، در روز دوشنبه 25 ربیع الاول سال 961 در مدرسه منصوریه به اتمام رسیده است . پس از این تاریخ، از او اطلاعی در دست نیست . همین قدر نوشته اند که در اختلافاتی که بین شاه طهماسب و خان احمد گیلانی پدید آمده بود، صدرالدین محمد به جانبداری از خان احمد و سرپیچی از اوامر شاه متهم شد، لذا قصد جان او کردند . از این رو از شیراز به گیلان گریخت . شاه طهماسب در سال 974 خان احمد را شکست داده، در بند کرد و در نتیجه دربار خان احمد که یکی از بزرگترین محلهای اجتماع دانشمندان و شاعران پارسی گوی ایرانی بود، فرو ریخت و آن اجتماع ارزشمند، پراکنده شد و عده ای به هند گریختند . (33) در این میان از سرنوشت صدرالدین محمد اطلاعی در دست نیست .
علاوه بر الذکری، سه اثر تالیفی دیگر به وی منسوب است:
1- جواهر نامه که رساله ای است به زبان فارسی و در بیان حقیقت جواهر و انواع آنها و اوصاف هریک . (34)
2- سفیر العرشی فی تفسیر آیة الکرسی . (35)
3- شافع حشر که تفسیری است فارسی از سوره مبارکه حشر . (36) 5- شاگردان
پیش از این نیز متذکر شدیم که غیاث الدین منصور پس از ترک تبریز و بازگشت به شیراز مدت 10 یا 11 سال در مدرسه منصوریه که پدرش آن را بنا کرده بود، به تدریس و تربیت شاگرد پرداخت . حاصل این تلاش شاگردانی هستند که هر یک آثار علمی با ارزشی از خود برجا گذاشته و رد زمان خود چهره ای بارز و درخشان داشتند; افرادی چون:
1- مصلح الدین لاری: وی پی از تکمیل معلومات در شیراز، رحله های فرهنگی خویش را آغاز کرد . ابتدا به هندوستان عزیمت کرد، بعد به حجاز، عراق و ترکیه رفت و سپس از اسلامبول عازم بغداد شد و در این شهر اقامت کرد; در همین ایام، تاریخ عثمان را به رشته تحریر درآورد و در پی آن به تالیف کتب دیگری همچون: حاشیه بر حاشیه علامه دوانی، حاشیه بر شرح جامی، شرح فارسی هیئت قوشچی، حاشیه بر انوار التنزیل شافعی و آثار دیگر (مجموعا 12 اثر تالیفی) پرداخت و سرانجام در سال 979 ه . در بغداد درگذشت . (37)
2- تقی الدین ابوالخیر محمد بن محمد فارسی: وی در زمره شاگردان بنام غیاث الدین منثور بود و احتمالا از تدریس صدرالدین محمد کبیر نیز بهره جسته است; زیرا در کتاب صحیفة النور خود از او با لقب الاستاذ یاد می کند . تالیفات وی عبارتند از: صحیفة النور در حکمت، تهذیب الاصول در علم ریاضیات و تحلیل اصول هندسی اقلیدس، بستان الادب، مفتاح السعادة، طلیعة العلوم، الموضوعات، حل التقویم، رساله ای در علم اسطرلاب و اسامی العلوم و اصطلاحاتها . (38)
3- وجیه الدین سلیمان القاری الفارسی: وی یکی از اساتید «ابوالقاسم کازرونی » مؤلف کتاب مشهور سلم السموات می باشد که در سالهای 970 الی 990 از مراجع دیار عراق عجم و خراسان بوده است . (39) وی ناسخ برخی از آثار غیاث الدین می باشد; از جمله تفسیر تحفة الفتی فی تفسیر هل آتی که تفسیر سوره انسان و مترتب بر 26 مشرق است .
4- شیخ شهاب الدین علی دانیالی فسوی: که شاعری صوفی مشرب بود و در شهرستان جهرم سکونت داشت . وی کتابی موسوم به جواهر الادراج و زواهر الابراج مشتمل بر 47 حدیث صحیح از ائمه طاهرین علیهم السلام به رشته تحریر درآورده است . وی این احادیث را با حدیث محبت آل بیت پایان داده و سپس به شرح فارسی احادیث پرداخته است . (40)
5- فخرالدین محمد بن حسین استرآبادی: وی تالیفات متعددی در علوم عقلی داشته که بر اکثر نسخ آنها با عنوان سماکی امضا کرده است . از تالیفات وی می توان به رساله اثبات الله اشاره کرد که حاشیه او بر بخش الهیات شرح جدید قوشچی بر التجرید است که آن را در سال 941 نگاشته است; و نیز آداب المناظرة و الاسئلة السماکیه . (41)
6- کمال الدین حسین بن شرف الدین عبدالحق اردبیلی: شاعری متخلص به الهی، (متوفی 950ه) . صاحب دیوان الهی اردبیلی، منهج الفصاحة فی شرح نهج البلاغة، تاج المناقب و ... . (42)
7- شیخ احمد جمال الدین خلخالی: شاعر و صاحب دیوان فنائی خلخالی (متوفی 985ه) . (43)
8- میر قوام الدین شیرازی: شاعر و صاحب دیوان قوامی شیرازی که رساله ای به زبان فارسی در صنعت سکوک و قباله جات و تاریخ قضاة فارس نگاشته است . (44)
9- شیخ نصرالبیان انصاری، نیای ابوالقاسم کازرونی، مؤلف سلم السموات . (45)
10- مولی محمد نصرالله معمائی . (46)
11- میرزا شرف جهان قزوینی: فرزند قاضی جهان، متوفی 961ه . ق شاعر و صاحب دیوان . (47)
12- میرزا قاسم گنابادی: شاعر و متخلص به قاسمی . (48)
13- کمال الدین حسین ضمیری اصفهانی: شاعر و معاصر شاه طهماسب که علوم ریاضی را از غیاث الدین منصور فرا گرفت و در نجوم و رمل بی نظیر و در دقت ذهن و حدت طبع و فهم، بی بدیل بود .
14- مقصود کاشانی شاعر و صاحب دیوان کاشی که طلبه ای از اهل کاشان بوده، پیشه اش خرده فروشی و طبعش نیک بود و در سال 987 ه . ق در شهرستان یزد بطرز مشکوکی به قتل رسید. (49) 6- طبقه بندی آثار و تالیفات
تالیفات متعدد امیر غیاث الدین منصور که قریب به 60 اثر می باشد در اثبات تبحر و تفنن وی، برهانی قاطع و حجتی واضح است .
با توجه به جامعیت او در علوم، این انتظار که در شاخه های متعدد علوم، اثری از وی به یادگار مانده باشد، کاملا طبیعی است; لذا کوشش نگارنده معطوف بر این گشت تا پس از استخراج اسامی آثار و با توجه به محتوای هر اثر، آنها را در ده شاخه تفکیک نماید . لازم به ذکر است که تمامی این آثار به صورت نسخه های خطی و گاه منحصر بفرد در کتابخانه های ایران و بعضا سامراء و نجف، در زیر غباری از غربت و گمنامی مکنون مانده اند . الف) آداب و اخلاق
1- آداب البحث و المناظرة; در شرح کتاب آداب البحث، تالیف قاضی عضدالدین ایجی (متوفی 756) و الحاشیة علی شرح آداب البحث .
2- اخلاق منصوری; مشتمل بر دو بخش: بخش اول درباره ماهیت و مقام انسان و طریق نیل او به سعادت در دنیا و بخش دوم در تهذیب اخلاق شخصی و سلوک انسان با خلایق، به همان سبک معمول «اخلاق ناصری » .
3- التصوف و الاخلاق
4- الحکمة العملیة; مشتمل بر سه بخش تهذیب، اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن که فهرست وار متعرض نظریات فلاسفه و آراء خویش شده است .
5- ریاض الرضوان . ب) عرفان
1- رسالة فی السیر و السلوک .
2- مقالات العارفین .
3- تراب الحقائق . ج) قرائت و تفسیر قرآن
1- آداب قراءة القرآن .
2- تحفة الفتی فی تفسیر هل اتی یا تفسیر سورة الانسان . که به رغم حجم اندکش، حاوی مطالب دقیق فلسفی، عرفانی و حتی پزشکی می باشد .
3- تفسیر آیة سبحان الذی اسری .
4- التهلیلیة در تفسیر کلمة توحید (لا اله الا الله).
5- الحاشیة علی اوائل الکشاف .
6- مطلع العرفان که ظاهرا مجموعه رسائل قرآنی اوست .
7- شرح الصحیفة الکاملة . د) ریاضیات (حساب و هندسه)
1- الاساس; در علم هندسه .
2- التبصرة فی المناظر; که احتمالا تبصره اوست بر کتاب تحریر المناظر از محقق طوسی که در اصول هندسه اقلیدس تالیف شده است .
3- تکملة المجسطی ; کتاب تحریر المجسطی تالیف بطلمیوس منجم و ریاضیدان یونانی است که توسط ابونصر فارابی شرح شده است . این رساله تکمله ای است بر شرح مجسطی .
4- شرح اشکال التاسیس; اصل کتاب اشکال التاسیس توسط شمس الدین سمرقندی، در علم هندسه به رشته تحریر درآمده و در ضمن آن 35 شکل هندسی طرح شده است .
5- کفایة الطلاب فی علم الحساب .
6- ضوابط الحساب; این کتاب را بعد از تالیف کفایة الطلاب در 6 باب به رشته تحریر درآورده است . ه) . هیئت (نجوم)
1- تحفه شاهی ; که به موازات کتاب اللوامع و المعارج در سن 18 سالگی تحریر کرده است . مؤلف در مقصد پانزدهم رساله جام جهان نما اثبات فلک پنجم عطارد را به این کتاب ارجاع داده است .
2- الجهات .
3- الحاشیة علی شرح الملخص یا الحاشیة علی شرح الچغمینی .
4- رسالة فی صنعة تسطیع الاسطرلاب; به زبان فارسی و مشتمل بر 10 فصل و یک خاتمه .
5- سفیر الغبراء و الخضراء یا السفیر .
6- اللوامع و المعارج .
7- معرفة القبلة یا القبلة .
تبحر علمی غیاث الدین در هیئت و نجوم چندان زبانزد بود که از سوی شاه اسماعیل دوم برای تعمیر و تکمیل رصدخانه و زیج ایلخانی که یادگار خواجه نصیرالدین طوسی و در شرف انهدام بود، به مراغه خوانده شد . (50) و) طب و پزشکی
1- رسالة فی علم کتف الغنم .
2- الشافیة; که تلخیص کتاب دیگر او به نام معالم الشفاء است .
3- معالم الشفاء .
دو کتاب اخیر وی، توسط اطبای دار العلم شیراز تا مدتها به عنوان کتب درسی پزشکی تدریس می شده است . ز) منطق
1- تعدیل المیزان; که در زمان حیات پدر خویش تالیف کرده و از وی نقل قول فراوان دارد . ضمن اینکه متعرض ردیه های وی بر شبهات فخر رازی شده، به کتاب شفای ابن سینا، سخنان لوکری، بهمنیار، فخر رازی، خواجه طوسی، سهروردی، ابهری، کاتبی، سمرقندی (نگارنده قسطاس) و شهر زوری (شارح تلویحات) و پدر خود نظر داشته و برخی را با رمز نشان داده است .
وی در این کتاب متذکر آرای دانشمندان در منطق شده و بررسیهای خود را به آن افزوده است ; ضمن اینکه روش ارسطو را نیز نگاه داشته است . (51)
2- الحاشیة علی شرح الاشارات خواجه نصیر . ح) فلسفه و کلام
1- الاشارات و التلویحات یا التجرید .
2- اشراق هیاکل النور لکشف ظلمات شوا کل الغرور .
در شرح کتاب هیاکل النور شیخ اشراق و رد نظرات و بیانات دوانی که غیاث الدین شرح وی را شواکل الغرور نامیده است .
3- الامالی; در فلسفه; که در نوع خود مانند ندارد و آراء دشتکی بخوبی از آن دریافت می شود .
4- تجرید الغواشی; که در رد نظریات محقق دوانی در حاشیه اجد وی بر شرح قوشچی بر کتاب تحریر العقاید خواجه نصیرالدین طوسی تالیف کرده است .
5- الحاشیة علی اثبات الواجب الدوانیة .
6- حجة الکلام لا یضاح محجة الاسلام; در مبحث معاد که در آن متعرض آراء غزالی شده و بر وی خرده ها گرفته است . بالاخص در بحث تقسیم وجود به وجود حقیقی، خیالی و ذهنی که معتقد است غزالی آراء خویش را از اخوان الصفا اخذ کرده و اعتقاد وی را بر اینکه قیامت، ثواب و عقاب برزخ و قبر دارای وجود ذهنی و خیالی هستند به نوعی انکار ضروریات و انکار معاد شمرده است . (52)
7- الرد علی رسالة الزوراء; رساله الزوراء (به معنی دجله) تالیف جلال الدین دوانی است که در تحقیق مسائل علم معقول بر طریقه اشراقیین تدوین شده است .
8- الرسالة الروحیة; به زبان فارسی و در تحقیق معنای روح .
9- رسالة فی النفس و الهیولی .
10- شرح الطوالع . اصل کتاب طوالع الانوار فی علم الکلام از قاضی عبدالله بن عمر بیضاوی (متوفی 685) می باشد .
11- شفاء القلوب یا الحاشیة علی الشفاء .
12- ضیاء العین یا الحاشیة علی شرح حکمة العین; اصل کتاب حکمة العین در فلسفه الهیه و طبیعیه تالیف ابوالحسن علی بن عمر، مشهور به دبیران کاتبی قزوینی (متوفی 675) است .
13- کشف الحقائق المحمدیه; که شرح الحقائق المحمدیه از تالیفات پدر اوست . غیاث الدین، کتاب پدر را در طی 12 فصل شرح کرده و اصول دیگری را در ضمن 7 فصل بدان الحاق نموده است . در هر فصل برخی اعتقادات پدر از جمله تجرد نفس، معاد جسمانی، صفات باری تعالی و غیره را بیان داشته و در فصل هفتم متذکر عقاید وی در اخلاق شده است و نیز به بعضی ویژگیهای شخصی پدر از قبیل ولادت، شهادت، مشایخ و تصانیف وی اشاره کرده است .
14- المحاکمات بین الحواشی; که در واقع به سه اثر غیاث الدین منصور، اطلاق شده است که در ضمن آنها به بررسی، مقایسه و نقد آرای پدر بزرگوار خود و نظریات ملا جلال الدین دوانی پرداخته است .
15- مرآة الحقائق و مجلی الدقائق; شامل مبادی فلسفه، مسائل طبیعی، مسائل فلکی، امور عامه، مقولات، خدا و آفرینش، رستاخیز .
16- المشارق فی اثبات الواجب . ط) معانی و بیان
1- الحاشیة علی مفتاح العلوم ; کتاب مفتاح العلوم، تالیف سراج الدین ابویعقوب یوسف بن محمد السکاکی، (متوفی 626) و شامل سه بخش صرف و نحو و معانی و بیان است .
2- خلاصة التلخیص . ی) رساله های چند دانشی
1- جام جهان نما یا جام گیتی نما که به زبان فارسی و به منظور ارائه یک دوره مباحث ریاضی، طبیعی، حکمت عملی و ادبی تالیف شده است .
2- الرد علی انموذج العلوم الدوانیه ; کتاب انموذج العلوم دوانی، کتابی است در شرح برخی از مسائل شاخه های مختلف علوم که عبارتند از: حدیث و اصول فقه، فقه، بعضی اختلافات و تعارضات، طب، کلام، تفسیر، هندسه، هیئت، منطق و دانش اعداد (ارثماطیقی). برخی آراء فلسفی - کلامی
پیش از این بیان شد که غیاث الدین منصور را به سبب تبحر ویژه اش در علم کلام و فلسفه، «امام الحکمة » و «سلطان الحکماء» لقب داده اند . اندک توجهی به شمار نگارشهای وی در علوم متعدد، به این نتیجه می انجامد که تالیفات او در فلسفه و کلام بیش از سایر علوم می باشد .
وی در رساله اخلاق منصوری در تعریف علم کلام آورده است: «چون کلام را از برای بیان ایمان و تبیین و تعیین اعتقادهای دانستنی تدوین کرده اند، مقصود از آن، معرفت ذات و صفات حق است به قدر طاعت بشری و دانستن کیفیت صدور کاینات و حوادث ممکنات است از او (عزت اسماؤه و تعالی کبریائه).»
همچنین در تعریف فلسفه، قول قدمای حکما را پذیرفته، آن را به معنی «التشبه بالآله بقدر الامکان » تقریر کرده و مجرد علم به احوال موجودات را حکمت ندانسته است; زیرا اعتقاد دارد که در صورت اخیر، نفس عمل، خارج از حکمت فرض شده است و این معنا مغایر احادیث نبوی است . چنانکه پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله از علم بی عمل به خدا پناه برده می فرماید: «اللهم انی اعوذبک من علم لا ینفع » . ولی در برخی مسائل فلسفی با نظر قدمای فلاسفه مخالفت کرده است; چنانکه در آغاز رساله «مرآة الحقائق و مجلی الدقائق » می نویسد: «در سی مساله فلسفی با دیگران خلاف کردم و به همگان رسید . برخی سخنانم را پسندیدند و دسته ای نپذیرفتند .»
آنگاه آنها را برمی شمارد; مثل:
« - جهان مثال است و یادآوری بخششی است از خدای، نه نگهداشت صورت در نیروی جرمی به گفته مشائیان و نه انتقاش آن در سطح آسمان به گفته اشراقیان .
- صورتهای عقلی، هستی جداگانه دارند .
- هر نفس مجرد است .
- جنبشهای آسمان جبری است .
- مقوله ها نه چنانند که مشائیان ده و اشراقیان پنج (جوهر، کم، کیف، حرکت، نسبت) و دسته ای چهار (جوهر، کم، کیف، نسبت) دانسته اند . بلکه برخی ماهیت و انیت آنها پیداست، برخی انیت روشنی دارند (مانند اجناس، اجزاء جسم) و برخی ماهیت آشکاری دارند (چون دیگر مقولات)
- مجرد و مادی، هیولی و صورت، ذاتی مشترک ندارند و گوهر، ذاتی فردهای خود نیست و هر مجردی قدیم و ازلی است .
- هر جنبنده ای عرضی میل دارد .» (53) مساله انسان
وی در تجلیه رابعه از مجلة اولی در رساله اخلاق منصوری می نویسد: «به شهادت عقل و شرع، ثابت است که انسان هرچند ازلی نیست، ابدی است و با آنکه داغ حدوث برجبین وجود دارد، فروغ چهره بقائش سرمدی است .»
غیاث الدین همانند والد خویش - صدر الدین محمد جسم را مرکب از هیولی، صورت و ترکیب بدن و نفس را از نوع اتحادی و صورت نوعیه بدن می داند و معتقد است تحقق نوع جسمانی از دو امر که یکی بالفعل مجرد و صورت عقلیه محض و دیگری ماده ای جسمانی است، از محالات است; لذا اگر ترکیب نفس و بدن از نوع ترکیب انضمامی باشد و ماده و صورت در جسم دو ذات مختلف، به هیچ وجه ماده بر صورت قابل حمل نمی باشد . (54)
او معتقد است انسان حادث است و مانند هر حادث دیگری مرکب از پنج علت پیش نیاز: عدم، فاعل، غایت، صورت و ماده . وی در تفسیر سوره انسان موسوم به «تحفة الفتی فی تفسیر هل اتی » می نویسد: «این پنج علت در آیه اول و دوم سوره انسان ملحوظ شده است: اصل عدم در آیه اول یعنی «هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا» و چهار علت و اصل دیگر در آیه دوم . با این تقریر، عبارت «انا خلقنا الانسان » به اصل فاعل و لفظ «خلق » به اصل ماده اشاره دارد و عبارت «من نطفة امشاج » نوع خاص ماده را لحاظ کرده است . اما عبارت «نبتلیه » اصل غایت و عبارت «فجعلناه سمیعا بصیرا» اصل صورت را می رساند .»
در ادامه اذعان می دارد که «آیات فوق اجمالا مثبت سه مطلب کلی است:
1- حدوث انسان و نفی ازلیت
2- تقدم ماده انسان بر او
3- بطلان تناسخ یعنی وجود شخصی دیگر (به نام انسان) قبل از وجود کنونی او .» (55)
درباره مراتب نفس یا عقل معتقد است «نفس ناطق یا همان روح الهی، عامل تصرف در قوای بدنی است و به همین اعتبار، قوای انسانی به عملیة یا عامله و گاه عاقله، عامله و نظریه قابل انفکاک است .
وی در باب عقل نظری همان سبر و تقسیمی را می پذیرد که شیخ الرئیس ابوعلی سینا در شرح کتاب الاشارات و التلویحات خواجه نصیرالدین طوسی (56) بیان داشته است . لذا آن را به عقل هیولایی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد تقسیم می کند . (57)
درباره ترجیح انسان بر ملک، در تجلیه سوم از مجله اول رساله اخلاق منصوری (58) می نویسد: «از حضرت مرتضوی که مدینه علم را باب است و باب او طالبان یقین را ماب، این معنی منقول است که «الله تعالی ملک را عقل داد بی شهوت و غضب، و حیوان را شهوت و غضب داد بی عقل، و انسان را هر دو داد . پس اگر انسان شهوت و غضب را مطیع و منقاد عقل گرداند و به کمال عقلی رسد، رتبه او از ملک اعلی باشد . . . و اگر عقل را مغلوب شهوت و غضب سازد، خود را از مرتبه بهایم فروتر اندازد .»
و در ادامه به نقل از یکی از بزرگان می نویسد: «. . . شرف غیر کمال است . . . . اگر چه ملک بنابر قلت وسایط و غلبه احکام تجرد، اشرف از انسان باشد، انسان به جهت جامعیت و احاطه، افضل و اکمل باشد . معاد
در مبحث معاد، رساله مفصلی در تبیین معاد جسمانی و روحانی تحریر کرده و در ضمن آن به تشنیع آرای غزالی، (بالاخص تقسیم وجود به: حقیقی، حسی، خیالی، عقلی و شبهی) پرداخته است . پس از طرح اعتقاد خویش، شبهات منکران معاد بخصوص شبهه آکل و ماکول، امتناع اعاده معدوم و استلزام تناسخ را مطرح کرده و به یک یک آنها پاسخ گفته و اعتقاد خویش را چنین تحریر کرده است: «ان المعاد فی المعاد، بدن الانسان باجزاء له کان، لا بدن ما بای جزء کیف کان، بل المعاد هو بالاجزاء التی کان له فی النشاة الاولی مع روحه، لاروحه فقط .» (59)
اما در این مورد که اثبات معاد جسمانی برهانی است یا شرعی، برخلاف ابن سینا که معتقد است تنها معاد روحانی قابل اثبات از طریق عقل و قیاس است و معاد جسمانی تنها از طریق شرع ثابت می شود، معتقد است هر دو نوع معاد به هر دو طریق قابل اثبات می باشد . «انا اری ان کلا منهما (معادین) یعرف من کل منهما (طریقی الحکمة و الشرع).» (60)
در پایان بی مناسبت نیست که سخنی هم از تبحر پزشکی وی به میان آوریم . بیانات غیاث الدین در تفسیر سوره انسان، علاوه بر رساله های پزشکی او که سالها در دارالعلم شیراز تدریس می شد و حکایت از مهارت علمی و عملی وی در امر طبابت و جراحی دارد، به گونه ای سخن می گوید که گویا، جراح و کالبد شکاف بوده است . به عنوان نمونه در تفسیر مزبور پس از شمارش تعداد استخوانهای بدن انسان در اجزاء مختلف آن (سر مرکب از 55 استخوان: شش قطعه در جمجمه، 14 قطعه در فک بالا، دو قطعه در فک پایین و 33 قطعه در دندانها ; گردن حاوی هفت مهره ; کمر متشکل از 24 مهره در سه بخش) تعداد کل آنها را 248 استخوان برمی شمارد و اضافه می کند این تعداد بدون احتساب استخوانهای ریز و کنجدی شکلی است که فاصله مفاصل را پر ساخته اند . همچنین در شمارش عضلات بدن که ابزار حرکت استخوانها می باشد، رقم 520 عضله را برآورد کرده است . (61)
ذکر این نکته خالی از لطف نمی باشد که پیش از غیاث الدین، ابن سینا نیز مبادرت به برآورد شمار استخوانها و عضلات بدن نموده است، اما رقمی که او عنوان کرده، گرچه در مورد تعداد استخوانها با برآورد غیاث الدین یکسان است، ولی در شمار عضلات با یکدیگر تفاوت دارد . چنانکه ابن سینا بدن انسان را مرکب از 529 عضله دانسته است . لازم به ذکر است که در کتب پزشکی امروزی، خصوصا آناتومی GRAY تعداد استخوانها 238 است; البته در این برآورد نیزاستخوانهای ریزی که در فاصله انگشتان دست و پا قرار گرفته، محسوب نشده اند . منابع:
- اخلاق منصوری: غیاث الدین منصور دشتکی، نشریه معارف، مرکز نشر دانشگاهی، شماره پیاپی 38
- اخلاق منصوری: غیاث الدین منصور دشتکی، نسخه خطی به شماره 9180 متعلق به کتابخانه مجلس شورای اسلامی
- الاسفار الاربعة: محمد بن ابراهیم ملاصدرا، قم، چاپ مصطفوی، 1404
- تاریخ ادبیات در ایران: ذبیح الله صفا، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1362
- تحفة الفتی فی تفسیر هل اتی: غیاث الدین منصور دشتکی، رساله هفتم از مجموعه رسائل خطی به شماره 758 د . متعلق به کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی
- حبیب السیر فی اخبار افراد البشر: غیاث الدین خواند میر، کتابفروشی خیام، 1333، چاپ دوم
- حجة الکلام لا یضاح محجة الاسلام: غیاث الدین منصور دشتکی، رساله پنجم از مجموعه رسائل فوق الذکر
- خلاصة التواریخ: میرقاضی احمد قمی، تصحیح احسان نراقی، دانشگاه تهران، 1359
- الذریعة الی تصانیف الشیعه: آقا بزرگ طهرانی، بیروت، دار الاضواء، 1403ه . ، الطبعة الثالثه
- روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات: محمد باقر خوانساری (موسوی)، قم، کتابفروشی اسماعیلیان، 1392
- ریحانة الادب فی علماء المعروفین بالکنیة و اللقب: محمدعلی مدرس، تهران، خیام، بی تا، چاپ سوم
- طبقات اعلام الشیعه، احیاء الداثر من القرن العاشر: آقا بزرگ طهرانی، تحقیق علی نقی منزولی، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1366
- طرائق الحقائق: معصوم علیشاه نعمة اللهی شیرازی، تهران، چاپ سنگی، دارالخلافة، 1319
- فارسنامه ناصری: میرزاحسن فسایی، تصحیح دکتر منصور رستگاری، تهران، مؤسسه امیرکبیر، 1367
- فوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه: عباس قمی، بی جا، 1367
- فهرست کتابخانه اهدایی سید محمد مشکوة به کتابخانه دانشگاه تهران: محمدتقی دانش پژوه، تهران، چاپخانه دانشگاه، 1335
- کشف الحقائق المحمدیه: غیاث الدین منصور دشتکی، نسخه خطی به شماره 26051 متعلق به کتابخانه مجلس شورای اسلامی
- مجالس المؤمنین: قاضی نورالله شوشتری، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1354
- مرآة الحقائق و مجلی الدقائق: غیاث الدین منصور دشتکی، رساله چهارم از مجموعه رسائل فوق الذکر
پی نوشت ها:
1) خلاصة التواریخ، قمی، ج 10، ص 296
2) ریحانة الادب، مدرس، ج 4، ص 258
3) فارسنامه ناصری، فسایی، ج 2، ص 1038
4) همان منبع، ص 1142
5) کشف الحقائق المحمدیه، دشتکی، ص 196
6) همان منبع، ص 1038
7) فارسنامه ناصری، ج 2، ص 1038- 1042
8) همان منبع، ص 1143
9) حبیب السیر، خواندمیر، ج 2، ص 554
10) تاریخ ادبیات در ایران، صفا، ج 5، ص 172
11) روضات الجنات، خوانساری، ج 2، ص 212
12) خلاصة التواریخ، ج 1، ص 296
13) روضات الجنات، ج 1، ص 25
14) همان منبع، ج 4، ص 363
15) همانجا
16) فارسنامه ناصری، ج 1، ص 390
17) فوائد الرضویة، قمی، ص 668
18) مجالس المؤمنین، شوشتری، ج 2، ص 231
19) بقره، 142
20) بقره، 145
21) فارسنامه ناصری، ج 1، ص 391
22) همان منبع، ج 2، ص 1141
23) تاریخ ادبیات در ایران، ج 5، ص 405
24) مجالس المؤمنین، ج 2، ص 232
25) الاسفار الاربعة، ملا صدرا، ج 6، ص 86
26) روضات الجنات، ج 7، ص 177
27) خلاصة التواریخ، ج 1، ص 297
28) طرائق الحقایق، نعمت اللهی، ج 3، ص 122
29) مجالس المؤمنین، ج 2، ص 232
30) روضات الجنات، ج 7، ص 181
31) همان منبع، ص 182
32) همانجا
33) تاریخ ادبیات در ایران، ج 5، ص 504- 505
34) الذریعة الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ طهرانی، ج 5، ص 283
35) همان منبع، ج 12، ص 192
36) همان منبع، ج 13، ص 15
37) الذریعة، ج 13، ص 291
38) همان منبع، ج 2، ص 9- 11 ; ج 15، ص 25 ; ج 7، ص 67
39) همان منبع، ج 12، ص 221
40) همان منبع، ج 5، ص 260
41) همان منبع، ج 1، ص 31 و 99 ; ج 2، ص 86
42) همان منبع، ج 2، ص 92
43) همان منبع، ج 9، ص 203 و 848
44) همان منبع، ص 891
45) اخلاق منصوری، نورانی، ص 97
46) همانجا
47) همانجا
48) الذریعة، ج 7، ص 262 ; ج 9، ص 866
49) همان منبع، ج 9، ص 109
50) فارسنامه ناصری، ج 1، ص 89
51) فهرست کتابخانه اهدایی سید محمد مشکوة به کتابخانه دانشگاه تهران، ج 6، ص 2356
52) مجموعه رسائل (رساله پنجم)، دشتکی، شماره 758 د
53) مجموعه رسائل، رساله پنجم، «الکلام لایضاح محجة الاسلام »
54) کشف الحقائق، ص 182- 183
55) مجموعه رسائل، رساله هفتم، تحفة الفتی، 20ر
56) همان منبع، ج 2، ص 352
57) همان منبع ، 8پ
58) همان منبع، 12 پ
59) همان منبع، رساله هفتم، تحفة الفتی، 1پ
60) همان منبع، 6 ر
61) مجموعه رسائل، رساله ششم، حجة الکلام

منبع:www.hawzah.net

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط هر روز آخرین خبر استخدامی را برات اس ام اس میفرستیم در تاریخ 1393/10/09 و 4:10 دقیقه ارسال شده است

سلام وقت بخیر

اگه تمایل داری هر روز آخرین اخبار استخدامی شرکت ، سازمان های دولتی را دریافت کنی

می تونی به لینک زیر جهت فعال سازی بری

http://sms.mida-co.ir/newsletter/6/estekhtam

این نظر توسط دریافت پنل رایگان به همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 در تاریخ 1393/09/07 و 2:15 دقیقه ارسال شده است

باسلام خدمت شما مدیر عزیز

جهت ثبت نام پنل اس ام اس رایگان با همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 می توانید به آدرس

http://50005.mida-co.ir

مراجعه نمائید.

منتظر حضور گرمتون هستیم

mida-co.ir

این نظر توسط پیشنهاد یک کسب کار هوشمندانه در تاریخ 1393/08/26 و 1:25 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما

این پیام احتمالا آینده ی تجاری شما را متحول خواهد کرد

شما می توانید با حداقل سرمایه ی اولیه ،

صاحب جامع ترین مرکز فروشگاهی و خدماتی شهرتان شوید

جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت WWW.IBP24.ORG مراجعه نمایید

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/07/02 و 1:36 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم
شما می توانید با عضویت در طرح همکاری فروش پنل و خطوط پیامکی از بازدید کننده وبلاک خود درآمد کسب کنید
ابتدا وارد آدرس زیر شوید و مراحل ثبت نام رو کامل نمائید
http://sms.mida-co.ir/hamkar
سپس وارد پنل کاربری شوید و از قسمت شبکه فروش و بازاریابی کد های مربوط به فروش پنل را در سایت خود قراردهید بعد از معرفی هر کاربر به شما 25 درصد سود فروش داده می شود
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید
mida-co.ir
info@mida-co.ir

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/04/20 و 3:57 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم

برای داشتن یک سامانه حرفه ای و رایگان همین حالا اقدام نمائید. سامانه sms5002.ir به شما یک پنل پیامک کاملا اختصاصی رایگان می دهد با این سامانه پنل ارتباطی جدیدی بین سایت و کاربران خود آغاز کنید. برای فعال سازی همین حالا اقدام نمائید.

جهت ثبت نام به آدرس زیر مراجعه نمائید

sms5002.ir/register.php

این نظر توسط رزرو هتل با 50 درصد تخفیف در تاریخ 1392/02/25 و 15:59 دقیقه ارسال شده است


رزرو هتل شیراز ، کیش ، قشم ، مشهد و تمام نقاط با 50 درصد تخفیف

لینک رزرو هتل بشه به egardesh.com

شماره تماس : 021-44151435 و 44155227-021



مشاهده اطلاعات بیشتر در www.egardesh.com

سامانه رزرواسیون مهر

راحت ، ارزان و با اطمینان خرید کنید


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    وبلاگ طنان تا چقدر موفق بوده؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 37
  • بازدید کلی : 1,011